کلمه جو
صفحه اصلی

جا باز کردن

اصطلاحات

معنی اصطلاح -> جا [ ی خود را ] باز کردن
[ میان گروهی ] موقعیت مناسب یافتن / نفوذ کردن / مستقر شدن
مثال:
در اولین سال تدریس در آن شهر به کلی تنها بود، اما بعد جای خودش را باز کرد.


کلمات دیگر: