کلمه جو
صفحه اصلی

داغ کسی تازه را تازه کردن

اصطلاحات

معنی اصطلاح -> داغ [ دل ] کسی تازه را تازه کردن
مصیبت / مشکل بزرگ کسی را به یاد او آوردن
مثال:
در اولین جنگ غوری ها با سلطان محمد، عده ای به نام ملوک شبانکاره به کرمان حمله کردند، آن شهر را از دست غزها گرفتند و داغ دل سلطان محمد را تازه کردند.


کلمات دیگر: