کلمه جو
صفحه اصلی

خاطرجمع بودن یا شدن

اصطلاحات

معنی اصطلاح -> خاطرجمع بودن / شدن
مطمئن بودن / شدن
مثال:
- خاطرجمع باش، هیچ اتفاقی نمی افته !
- وقتی گفت که حاجی شمس الله حکمیت دعوا رو قبول کرده، خاطرجمع شدم.


کلمات دیگر: