کلمه جو
صفحه اصلی

شاخ را بند کردن یا چسباندن

اصطلاحات

معنی اصطلاح -> شاخ [ خود ] را بند کردن / چسباندن
1- برای کسی پرحرفی کردن
2- به کسی پیله کردن / به کار او دخالت کردن
مثال:
1- اگه گوش مفت گیر بیاره شاخِشو می چسبونه و دیگه ول کن نیست.
2- نمی دانم چرا شاخش را به من بند کرده بود و دایم موی دماغ من می شد.
توضیح:
به احتمال زیاد ریشه ی این اصط. در عمل حجامت ( یک شیوه ی درمان سنتیِ بسیار قدیمی ) است.
در عمل حجامت ابتدا با وسیله ای به نام شاخ یا شیشه بخش هایی از بدن ( معمولا پشت ) را بادکش می کنند و سپس آن محل را با تیغ خراش می دهند تا خون از آن بیرون آید. سابق این کار را دلاک ها در حمام نیز می کردند. وقتی دلاک شاخ را روی بدن کسی می چسباند، آن شخص مجبور بود همچنان به پشت دراز بکشد تا دلاک دوباره وقت پیدا کند و شاخ را بکند.


کلمات دیگر: