کلمه جو
صفحه اصلی

زرت وپرت یا زرت وزورت کردن

اصطلاحات

معنی اصطلاح -> زرت وپرت / زرت وزورت کردن ( غیرمودبانه )
سخنان یاوه / بیهوده گفتن
مثال:
هرروز بعد از مراسم صبحگاه جناب سرهنگ می رفت بالای سکو و نیم ساعت زرت وپرت می کرد. سربازهای بیچاره هم توی اون سرما دایم این پا و اون پا می کردن و مث خایه ی حلاج ها می لرزیدن.
توضیح:
← توضیح «زرت کسی قمصور شدن»


کلمات دیگر: