معنی اصطلاح -> ختم بودن؛ ختم روزگار بودن
بسیار زرنگ / حیله گر / حقه باز / رند بودن
مثال:
- حواست باشه، این یارو خیلی ختمه، جُم بخوری کلاه سرت می ذاره.
- داداش تو نمی تونی سر من شیره بمالی، من خودم ختم روزگارم.
بسیار زرنگ / حیله گر / حقه باز / رند بودن
مثال:
- حواست باشه، این یارو خیلی ختمه، جُم بخوری کلاه سرت می ذاره.
- داداش تو نمی تونی سر من شیره بمالی، من خودم ختم روزگارم.