کلمه جو
صفحه اصلی

شفتین

فارسی به انگلیسی

the two lips

فرهنگ فارسی

تثنیه شفه دو لب هر دو لب

لغت نامه دهخدا

شفتین. [ ش َ ف َ ت َ ] ( ع اِ ) تثنیه شفة. ( یادداشت مؤلف ). دو لب. ( ناظم الاطباء ). هر دو لب. ( آنندراج ) ( غیاث اللغات ). و رجوع به شفة و شفتان شود.
- بنت الشفتین ؛ واصل الشفتین. آنکه در هر کلمه او وقت خواندنش لب به لب رسد و آن دو حرف است : باء و میم ، چنانکه امیرخسرو فرماید:
موی مه ما به بوی ما بویا به
بی او مویم موی ویم مأوا به
ماییم و مهی وآن مه ما باما به
ما با مه و موی مه ما با ما به.
( از کشاف اصطلاحات الفنون ).
- واسعالشفتین ؛ آن است که در خواندنش لب به لب نمی رسد، چنانکه در این رباعی :
ای دیده رخ نگار دیدن خطر است
ای دل سر این رشته کشیدن خطر است
هان تا نچشی ز ساغرعشق دگر
زنهار دلا زهر چشیدن خطر است.
( از کشاف اصطلاحات الفنون ).
- واصل الشفتین ؛ بنت الشفتین. ( از کشاف اصطلاحات الفنون ). رجوع به ترکیب بنت الشفتین شود.

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی شَفَتَیْنِ: دو لب
ریشه کلمه:
شفه (۱ بار)

لب. . آیا به او دو چشم یک زبان و دو لب قرار ندادیم؟ این کلمه در قرآن فقط یکبار آمده و در آیه اهمیت دو لب در وجود بشر و فایده آنها منظور است.


کلمات دیگر: