کلمه جو
صفحه اصلی

شرید

فرهنگ فارسی

رانده یا جدا و متفرق رمانیده

لغت نامه دهخدا

شرید. [ ش َ ] ( ع ص ) رانده. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ) ( مهذب الاسماء ) ( از اقرب الموارد ). طرید. رانده. ( یادداشت مؤلف ). || جدا و متفرق. ( ناظم الاطباء ). رمانیده. ( یادداشت مؤلف ). || عازم. ( ناظم الاطباء ).

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] یکی از القاب حضرت مهدی (عجّل اللّه تعالی فرجه الشریف) «شرید»، به معنای آواره است.
یکی از القاب حضرت مهدی (عجّل اللّه تعالی فرجه الشریف) «شرید»، به معنای آواره است. از آن جا که آن بزرگوار در دوران غیبت، منزلی معین، خاص و همیشگی ندارد، به این لقب خوانده شده است.اصبغ بن نباته گوید: از امیر مؤمنان (علیه السّلام) شنیدم که می فرمود: صاحب این امر، شرید (آواره)، طرید (رانده)، فرید (تک) و وحید (تنها) است.


کلمات دیگر: