گروهی که بر کناره جوی سکونت دارند و منسوب بانند که آب از وی خورند .
شاربه
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
( شاربة ) شاربة. [ رِ ب َ ] ( ع ص ) تأنیث شارب. آشامنده. ج ، شاربات و شوارب. ( اقرب الموارد ).
شاربة. [ رِ ب َ ] ( ع اِ ) گروهی که بر کناره جوی سکونت دارند و منسوب به آنندکه آب از وی خورند. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ).
شاربة. [ رِ ب َ ] ( ع اِ ) گروهی که بر کناره جوی سکونت دارند و منسوب به آنندکه آب از وی خورند. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ).
شاربة. [ رِ ب َ ] (ع اِ) گروهی که بر کناره ٔ جوی سکونت دارند و منسوب به آنندکه آب از وی خورند. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد).
شاربة. [ رِ ب َ ] (ع ص ) تأنیث شارب . آشامنده . ج ، شاربات و شوارب . (اقرب الموارد).
کلمات دیگر: