کلمه جو
صفحه اصلی

تعداد


مترادف تعداد : اندازه، شمار، شماره، عدد، عده، مقدار، مقیاس، میزان، تعدید، شمارش، شمارش کردن، شمردن

برابر پارسی : شمار، شماره، شمارش، شمارگان

فارسی به انگلیسی

age _, amount, number, quantity

number


مترادف و متضاد

۱. اندازه، شمار، شماره، عدد، عده، مقدار، مقیاس، میزان
۲. تعدید، شمارش،
۳. شمارش کردن، شمردن


اندازه، شمار، شماره، عدد، عده، مقدار، مقیاس، میزان


تعدید، شمارش


شمارش کردن، شمردن


فرهنگ فارسی

شمردن، شمار، بشمار آوردن
۱ - ( مصدر ) شماره کردن شمردن بشمار آوردن . ۲ -( اسم ) شماره .
در فارسی امروزین شماره و حساب و شمردگی و شمار

فرهنگ معین

(تِ ) [ ع . ] (مص م . ) شماره کردن .

لغت نامه دهخدا

تعداد. [ ت ِ ] (از ع ، اِ) در فارسی امروزین شماره و حساب و شمردگی و شمار. (ناظم الاطباء).


تعداد. [ ت َ ] ( ع مص ) مصدر است بمعنی عد ( شمردن ). ( از اقرب الموارد ). شمار کردن. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ). و رجوع به عَدّ شود.

تعداد. [ ت ِ ] ( از ع ، اِ ) در فارسی امروزین شماره و حساب و شمردگی و شمار. ( ناظم الاطباء ).

تعداد. [ ت َ ] (ع مص ) مصدر است بمعنی عد (شمردن ). (از اقرب الموارد). شمار کردن . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). و رجوع به عَدّ شود.


فرهنگ عمید

شمردن، به شمار آوردن.

فرهنگ فارسی ساره

شمار، شمار شمارگان، شمارگان


واژه نامه بختیاریکا

جَره؛ بِیلِه

پیشنهاد کاربران

شمار

تلفظ صحیح این کلمه تعداد به فتح تاء است مثل� تکرار� که عوام به کسرتلفظ میکنند.
البته این غلط مشهور محسوب نمیشود.


کلمات دیگر: