بالا رونده
فارسی به انگلیسی
فارسی به عربی
صعود , متسلق
مترادف و متضاد
کوهنورد، بالا رونده، کسی که مقیاس بکار می برد، قپاندار
بالا رونده، گیاه نیلوفری یا بالارو
بالا رونده، بخارشونده، بیرون دهنده
بالا رونده، بخارشونده، بیرون دهنده
بالا رونده
طالع، بالا رونده، متصاعد
صعودی، بالا رونده، فراز جو، فراز گرای
صعودی، بالا رونده، صعود کننده، فراز پذیر، فرازی، صاعد، متصاعد
صعودی، بالا رونده، فراز جو، فراز گرای
بالا رونده
بالا رونده، تاکید کننده
واژه نامه بختیاریکا
سارّا
کلمات دیگر: