کلمه جو
صفحه اصلی

هزهز

عربی به فارسی

تکان اهسته , جنبش , اهسته تکان دادن


فرهنگ فارسی

آب بسیار و روان صاف

لغت نامه دهخدا

هزهز. [ هَُ هَُ ] ( ع ص ) آب بسیار و روان. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). || بئر هزهز؛ چاه دورتک. ( منتهی الارب ). چاه عمیق. ( از اقرب الموارد ). || نهر هزهز؛ جوی جنبان. ( منتهی الارب ). که موج زند از صافی. ( از اقرب الموارد ).

هزهز. [ هَُ زَ هَِ ] ( ع ص ) آب بسیار و روان. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). || صاف از آب و شمشیر: ماء هزهز و سیف هزهز؛ صاف. ( از اقرب الموارد ).

هزهز. [ هَُ زَ هَِ ] (ع ص ) آب بسیار و روان . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || صاف از آب و شمشیر: ماء هزهز و سیف هزهز؛ صاف . (از اقرب الموارد).


هزهز. [ هَُ هَُ ] (ع ص ) آب بسیار و روان . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || بئر هزهز؛ چاه دورتک . (منتهی الارب ). چاه عمیق . (از اقرب الموارد). || نهر هزهز؛ جوی جنبان . (منتهی الارب ). که موج زند از صافی . (از اقرب الموارد).


گویش مازنی

نام باستانی رودخانه ی هراز


/hezhez/ نام باستانی رودخانه ی هراز

واژه نامه بختیاریکا

( هِز هز ) هق هق؛ ناله کودک
هق هق


کلمات دیگر: