کلمه جو
صفحه اصلی

تشویق کردن


مترادف تشویق کردن : تحریک کردن، ترغیب کردن، تهییج کردن، راغب ساختن، آفرین کردن، تحسین کردن، تشجیع کردن

متضاد تشویق کردن : تنبیه کردن

برابر پارسی : نیرودادن، دلگرمی دادن، بشورآوردن، آفرین

فارسی به انگلیسی

blandish, embolden, encourage, patronize, promote, root, to encourage

to encourage, to incite, to commendate, to sanction, to acclaim, to hearten, to applaude, to cheer, to clap


blandish, embolden, encourage, patronize, promote, root


فارسی به عربی

( تشویق (به عمل بد ) کردن ) حرض
شجع , نعمة , هتاف

شجع , نعمة , هتاف


مترادف و متضاد

abet (فعل)
تشویق کردن، جرات دادن، تربیت کردن، معاونت کردن، برانگیختن

encourage (فعل)
تشویق کردن، پیش بردن، تقویت کردن، تشجیع کردن، پروردن، ترغیب کردن، دلگرم کردن

cheer (فعل)
تشویق کردن، برانگیختن، هلهله کردن، دلخوشی دادن، ترغیب کردن

countenance (فعل)
تشویق کردن، پشتیبانی کردن

patronize (فعل)
تشویق کردن، سرپرستی کردن، ریاست کردن، نگهداری کردن، رئیس وار رفتار کردن، مشتری شدن

eulogize (فعل)
تشویق کردن، ستودن، ستایش کردن، مداحی کردن، مدح کردن

inspirit (فعل)
تشویق کردن، تحریک کردن، جان دادن، روح دادن، سر غیرت اوردن، بر سر غیرت اوردن

grace (فعل)
تشویق کردن، اراستن، زینت بخشیدن، مورد لطف قرار دادن، لذت بخشیدن

تحریک کردن، ترغیب کردن، تهییج کردن، راغب ساختن ≠ تنبیه کردن


آفرین کردن، تحسین کردن، تشجیع کردن


۱. تحریک کردن، ترغیب کردن، تهییج کردن، راغب ساختن
۲. آفرین کردن، تحسین کردن، تشجیع کردن ≠ تنبیه کردن


فرهنگ فارسی

شایق کردن و راغب نمودن به شوق آوردن

سرشوق آوردن، تشجیع کردن، دلگرمی دادن


جملات نمونه

او مرا تشویق کرد که این فرهنگ را آغاز کنم

she encouraged me to start this dictionary


تماشاگران او را تشویق کردند

the viewers cheered him


لغت نامه دهخدا

تشویق کردن. [ ت َش ْ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) شایق کردن و راغب نمودن. ( ناظم الاطباء ). به شوق آوردن. خواهان و آرزومند ساختن.

واژه نامه بختیاریکا

( تشویق کردن ( در جهت انجام کار منفی ) ) چَهی کردِن
تَنگه زِیدِن

پیشنهاد کاربران

acclaim , praise

رهنمود کردن - توصیه کردن


کلمات دیگر: