با هم. دهان و زبان بملئ فیه : ( زوپشت روزگار قوی گشت و این سخن در روی روزگار بگویم پر دهان . ) (اثیر اخسیکتی )
پر دهان
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
پردهان. [ پ ُ دَ ] ( ق مرکب ) ترجمه جمله عربی بملأفیه است :
زان پشت روزگار قوی گشت و این سخن
در روی روزگار بگویم به پر دهان.
حذار حذار من فتکی و بطشی ٔ.
( جهانگیری این کلمه را پروهان و با واو خوانده و از آن لغتی بمعنی آشکار ساخته است ).
زان پشت روزگار قوی گشت و این سخن
در روی روزگار بگویم به پر دهان.
اثیر اخسیکتی ( دیوان ص 259 ).
هی الدنیا تقول بملأفیه حذار حذار من فتکی و بطشی ٔ.
( جهانگیری این کلمه را پروهان و با واو خوانده و از آن لغتی بمعنی آشکار ساخته است ).
واژه نامه بختیاریکا
قَپ
کلمات دیگر: