از اتباع پا
پروپی
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
پر و پی. [ پ َ رُ پ َ / پ ِ ] ( اِ مرکب ، از اتباع ) پا. پر و پا. پایه. اساس.
فرهنگ عمید
۱. پا.
۲. پی، پایه، اساس.
۲. پی، پایه، اساس.
گویش مازنی
/par o pey/ از راه به پایین تا مچ و پاها
از راه به پایین تا مچ و پاها
واژه نامه بختیاریکا
( پِر و پِی ) اعضای حرکتی مثل دست و پا
کلمات دیگر: