مترادف ارقه : ارغه، دریده، رند، زرنگ، غرشمال، قرشمال، کلاش، نابکار، نادرست
ارقه
مترادف ارقه : ارغه، دریده، رند، زرنگ، غرشمال، قرشمال، کلاش، نابکار، نادرست
فارسی به انگلیسی
crafty, [n.] cheat
blackguard, boldfaced
فارسی به عربی
وغد
مترادف و متضاد
ارغه، دریده، رند، زرنگ، غرشمال، قرشمال، کلاش، نابکار، نادرست
ادم پست، رذل، ارقه
شریر، خونی، ادم پست، تبه کار، لات، رذل، ارقه، بدذات
فرهنگ فارسی
( صفت ) عرقه شخص سرد و گرم روزگار چشیده و نادرست جسور و دریده .
از بلاد اسپانیا
از بلاد اسپانیا
فرهنگ معین
(اَ قِ )(ص . )(عا. ) حیله گر، هوشیار، زرنگ .
لغت نامه دهخدا
ارقه. [ اَ ق َ / ق ِ ] ( ص ) اَرْغه. عَرْقه. در تداول عامه ، سخت گربز.
ارقه. [ اَ ق َ ] ( اِخ ) از بلاد اسپانیا که بین آن و ابره زمینی قفر موسوم به سلانا واقع است. ( حلل السندسیه ج 2 ص 176 ). || رودی به اسپانیا که از پیرنه ( جبال البرانس ) سرچشمه گیرد و بنبلونه را مشروب کند و در ویلاّ فرانکا به اَراگُن ریزد و طول آن 160 هزار گز است.
ارقه. [ اَ ق َ ] ( اِخ ) از بلاد اسپانیا که بین آن و ابره زمینی قفر موسوم به سلانا واقع است. ( حلل السندسیه ج 2 ص 176 ). || رودی به اسپانیا که از پیرنه ( جبال البرانس ) سرچشمه گیرد و بنبلونه را مشروب کند و در ویلاّ فرانکا به اَراگُن ریزد و طول آن 160 هزار گز است.
ارقه . [ اَ ق َ ] (اِخ ) از بلاد اسپانیا که بین آن و ابره زمینی قفر موسوم به سلانا واقع است . (حلل السندسیه ج 2 ص 176). || رودی به اسپانیا که از پیرنه (جبال البرانس ) سرچشمه گیرد و بنبلونه را مشروب کند و در ویلاّ فرانکا به اَراگُن ریزد و طول آن 160 هزار گز است .
ارقه . [ اَ ق َ / ق ِ ] (ص ) اَرْغه . عَرْقه . در تداول عامه ، سخت گربز.
گویش مازنی
/arghe/ قراضه - لباس مندرس و نامناسب ۳لاابالی ۴پالان ساییده و هفت خط
۱قراضه ۲لباس مندرس و نامناسب ۳لاابالی ۴پالان ساییده و هفت ...
واژه نامه بختیاریکا
( اَرقِه ) تجمع؛ گردهمایی
پیشنهاد کاربران
زبر وزرنگ، گربز،
آدم لات ، اراذل ، بدکار، دریده
پاچه ورمالیده
کلمات دیگر: