وارون شدن بخت گشته شدن اقبال .
بخت برگشتن
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
بخت برگشتن. [ ب َ ب َ گ َ ت َ ] ( مص مرکب ) وارون شدن بخت. گشته شدن اقبال :
یکایک ازو بخت برگشته شد
به دست یکی بنده بر کشته شد.
یکایک ازو بخت برگشته شد
به دست یکی بنده بر کشته شد.
فردوسی.
آدمی را که بخت برگردد...واژه نامه بختیاریکا
بَرگَشتی
پیشنهاد کاربران
ادبای . . . . .
کلمات دیگر: