hit (اسم)
اصابت، تصادف، موفقیت، ضربت، ضرب، نمایش یا فیلم پر مشتری
accidence (اسم)
تصادف، حادثه، پیش امد، اصول صرف و نحو
accident (اسم)
تصادف، حادثه، پیش امد، سانحه، اتفاق، واقعه ناگوار، پا، تصادف اتومبیل، مصیبت ناگهانی، صفت، صرف، عارضه، شیی ء
chance (اسم)
تصادف، پا، فرصت، شانس، بخت، مجال
coincidence (اسم)
تصادف، توافق، انطباق، اقتران، هم رویداد
incident (اسم)
تصادف، حادثه، تصادف اتومبیل، مصیبت ناگهانی، تلافی، روی داد، واقعه، حتمی وابسته
occasion (اسم)
تصادف، سبب، فرصت، مورد، روی داد، وهله، موقع، فرصت مناسب
occurrence (اسم)
تصادف، پیش امد، اتفاق، روی داد، واقعه، وقوع، رخداد
accidentalism (اسم)
تصادف، اتفاق، اتفاقی، پیش امد گرایی، تصادف گرایی، فلسفه عرضی، فلسفه صدفی، فرضیه، تشخیص علایم گمراه کننده مرض، اثرات تابش نور مصنوعی بر اشیاء
concurrence (اسم)
تصادف، توافق، موافقت، رضایت، دمسازی
encounter (اسم)
تصادف، برخورد، مواجهه، ملاقات، رویارویی
fortuity (اسم)
تصادف، حادثه، اتفاق، شانس، قضا و قدر، اقبال