مترادف تعریف کردن : شناساندن، معرفی کردن، بیان کردن، گفتن، نقل کردن، حکایت کردن، توصیف کردن، توضیح دادن، شرح گفتن، وصف کردن، آفرین گفتن، تمجید کردن، ستودن
برابر پارسی : بازگفتن، بازگوکردن
to define, to narrate
commend, describe, narrate, modify, sing
عرف , مجد , مديح
شناساندن، معرفی کردن
بیان کردن، گفتن، نقل کردن، حکایت کردن
توصیف کردن، توضیحدادن، شرحگفتن، وصف کردن
آفرین گفتن، تمجید کردن، ستودن
۱. شناساندن، معرفی کردن
۲. بیان کردن، گفتن، نقل کردن، حکایت کردن
۳. توصیف کردن، توضیحدادن، شرحگفتن، وصف کردن
۴. آفرین گفتن، تمجید کردن، ستودن
بازگفتن، بازگوکردن