رَبْعِ نِیشابور؛ بخش غربی خراسان بزرگ.؛ خراسان باختری؛ خراسان غربی؛ یکی از چهار بخش خراسان بزرگ، که با تطبیق بر جغرافیای امروز، مجموعه خراسان کنونی که در مرزهای سیاسی ایران معاصر وجود دارد (استان های خراسان شمالی، خراسان رضوی و خراسان جنوبی) را در بر می گیرد. ربع نیشابور، در عرف جغرافیانویسان و مورخان قدیم، ناحیه ای است که در جنوب، از حدود کاشمر امروز، شروع می شود، تا دامنه کوه های هزارمسجد در شمال، در حدود (خبوشان-قوچان کنونی) می گسترد و از مشرق، در حدود (تون-فردوس کنونی) و طبس، تا مرز گرگان را در غرب، فرا می گیرد.
«البلدان»، تألیف ابی عبدالله احمد بن محمد بن اسحاق الهمذانی (معروف به ابن فقیه)، تحقیق یوسف الهادی، بیروت: عالم الکتب، ۱۴۱۶ق=۱۹۹۶م.
«احسن التقاسیم فی معرفةالاقالیم»، تألیف شمس الدین ابی عبدالله محمد مقدسی، بیروت: دارصادر، ۱۹۰۶م.
«اوضح المسالک إلی معرفة البلدان و الممالک»، محمد بن علی بروسوی، تحقیق مهدی عبدالرواضیة، بیروت: دارالغرب الاسلامی، ۱۴۲۷ق.
«ایران در زمان ساسانیان»، تألیف آرتور کریستنسن، ترجمه رشید یاسمی، تهران: صدای معاصر، ۱۳۹۳.
«بازشناسی ربع نیشابور و تقسیمات جغرافیایی آن»، پایگاه اطلاع رسانی شهر کتاب، ۱۳ مرداد ۱۳۹۴.
«تاریخ الامم و الملوک»، ابی جعفر محمد بن جریر الطبری، راجعه و صححه و ضبط نخبه من العلماء الاجلاء، بیروت: مؤسسه الاعلمی للمطبوعات، ۱۴۰۳ق. = ۱۹۸۳م.
«تاریخ ایران باستان»، حسن پیرنیا، تهران: دنیای کتاب، ۱۳۷۵.
«تقویم البلدان»، تألیف اسماعیل بن علی ابوالفداء، قاهره: مکتبة الثقافة الدینیة، ۲۰۰۷م.
«دانشنامه ایران»، مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، تهران: ۱۳۸۴.
«دائرةالمعارف بزرگ اسلامی»، مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، تهران: ۱۳۶۸.
«زردشتیان؛ باورها و آداب دینی آن ها»، مری بویس، ترجمه عسگر بهرامی، تهران: انتشارات ققنوس، ۱۳۸۹.
«تاریخ سیاسی و اجتماعی خراسان در آغاز حکومت عباسیان»، دانیل آل آلتون، ترجمه مسعود رجب نیا، تهران: شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، ۱۳۶۷.
«تاریخ فرهنگ و تمدن ایران در دوره ساسانیان»، تألیف و گردآوری عباس قدیانی، تهران: فرهنگ مکتوب، ۱۳۸۵.
«تاریخ نیشابور»، ابوعبدالله حاکم نیشابوری، ترجمه محمد بن حسین خلیفه نیشابوری، با مقدمه و تصحیح و تعلیقات محمدرضا شفیعی کدکنی، تهران:آگه، ۱۳۷۵.
«عوامل رشد علمی و سیاسی نیشابور در قرون گذشته»، محمدباقر حسینی، مجله دانشکده ادبیات و علوم انسانی مشهد، شماره ۱۱۸و ۱۱۹، پاییز و زمستان ۱۳۷۶.
«فتوح البلدان»، لاحمد بن یحیی بن جابر البغدادی (اشهیر بالبلاذری)، : دار و مکتبه الهلال، ۱۹۸۸م.
«قلمرو طاهریان و اهمیت شهرهای اربعه خراسان»، امیر اکبری، پژوهشنامه تاریخ، دوره ۵، تابستان ۱۳۸۹، ش۱۹.
«کتاب البلدان»، تألیف احمد بن ابی یعقوب بن واضح الکاتب المعروف بالیعقوبی، بیروت: دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۸ق. = ۱۹۸۸م.
«مسالک و ممالک» تصنیف ابن خردادبه، ترجمه سعید خاکرند، تهران: میراث ملل، ۱۳۷۱.
«معجم البلدان»، شهاب الدین أبوعبدالله یاقوت بن عبدالله البغدادی، بیروت: دار إحیاء التراث العربی، ۱۳۹۹ق=۱۹۷۹م.
«نام شناخت؛ ابرشهر، نیشابور»، بهزاد نعمتی، خراسان پژوهی، سال اول، پاییز و زمستان ۱۳۷۷، ش ۲.
این ناحیه یا بخشی از آن، در دوران پیش از اسلام ابرشهر نام داشت و یکی از مناطق ایران زمین در دوران هخامشیان، سلوکیان و اشکانیان بوده است. در دوره پارتیان (اشکانیان)، ناحیه رِیوَند نیشابور یکی از نیایشگاه ها و زیارتگاه های مشهور ایران باستان به شمار می آمد و آتشکده آذربرزین مهر که در نزد پارت ها احترام بخصوصی داشت، در کوه رِیوَند جای داشت و وجود این آتشکده، زائران بی شماری را در سرتاسر دوره پارتی به این منطقه می کشانید. ابرشهر، در طی دوران اشکانی، رونقی فراوان یافت؛ چنان که در پایان عهد اشکانیان و آغاز روزگار ساسانیان، منطقه ای شناخته شده بود.
در دوره ساسانیان؛ خراسان، یکی از چهار استان مهم کشور به شمار می آمد؛ این استان، به چهار بخش تقسیم می شد و این بخش ها عبارت بودند از: مرو، نیشابور، هرات و بلخ. از دوره ساسانیان است که این ناحیه، برگرفته از نام شاپور ساسانی، نام نیوشاپوهر (نیشاپور، نیشابور) گرفته و به عنوان کرسی ولایت ابرشهر دوره رونق روزافزون خود را آغاز نمود. طبری، ابرشهر (نیشابور) را در کنار مرو، بلخ، گرگان، سیستان و خوارزم، جزو متصرفات اردشیر بابکان، بنیان گذار سلسله ساسانیان آورده و در کتیبهٔ شاپور در کعبه زرتشت، نام ابرشهر، نیز در حدود مرزهای ایرانشهر و از باج گذاران ساسانی ذکر شده است. ابرشهر در این زمان، یکی از استان های وسیع مملکت محسوب می شد و ارغیجان، اسپراین، جوین، بیهک، بیهق، باخرز، خواف، زوزن، زام (جام) و زاوه، رستاک های مهم آن بودند. مرزبان یا فرمانروای این منطقه، دارای لقب اختصاصی کنارنگ بود. در این دوران، حاکمانی که از خانواده سلطنت بودند لقب «شاه» داشتند و نیشابور یکی از ولایت های ۲۶گانه در ایران بود که حاکم آن، شاه نامیده می شد.
گستره پهناور خراسان، در دوره اسلامی، به چهار بخش (یا ربَع) تقسیم می شد که شهرهای مهم این منطقه، مرکز یا کرسی هر یک از بخش های چهارگانه بودند. نیشابور، در تقسیمات جغرافیایی خراسان بزرگ همواره به عنوان یک ربع بزرگ، از اهمیت زیادی برخوردار بود. و مرکز این ربع، شهر نیشابور؛ تنها شهر عمده خراسان است که تاکنون در قلمرو ایران کنونی باقی مانده است. در اوایل دوره اسلامی و در دوره امویان، در زمان امارت زیاد بن ابیه، وی با الگوگیری از روش ساسانیان در اداره خراسان، آن منطقه را به چهار بخش، تقسیم نمود؛ مرو، نیشابور، فاراب و هرات، و هر منطقه را به یکی از سردارانش سپرد. احمد بلاذری (قرن۲و۳ قمری)، خراسان را دربرگیرنده چهار ربع (بخش) دانسته و می گوید: خراسان، چهار ربع دارد. ربع اول، ایرانشهر است و آن دربرگیرنده نیشابور و قهستان و هرات و توس است. ربع دوم، دربرگیرنده مروان (دو مرو) و سرخس و نسا و ابیورد و طالقان و خوارزم است. ربع سوم، دربرگیرنده جوزجانان و بلخ و صغانیان است و ربع چهارم، دربرگیرنده ماوراءالنهر است.
«البلدان»، تألیف ابی عبدالله احمد بن محمد بن اسحاق الهمذانی (معروف به ابن فقیه)، تحقیق یوسف الهادی، بیروت: عالم الکتب، ۱۴۱۶ق=۱۹۹۶م.
«احسن التقاسیم فی معرفةالاقالیم»، تألیف شمس الدین ابی عبدالله محمد مقدسی، بیروت: دارصادر، ۱۹۰۶م.
«اوضح المسالک إلی معرفة البلدان و الممالک»، محمد بن علی بروسوی، تحقیق مهدی عبدالرواضیة، بیروت: دارالغرب الاسلامی، ۱۴۲۷ق.
«ایران در زمان ساسانیان»، تألیف آرتور کریستنسن، ترجمه رشید یاسمی، تهران: صدای معاصر، ۱۳۹۳.
«بازشناسی ربع نیشابور و تقسیمات جغرافیایی آن»، پایگاه اطلاع رسانی شهر کتاب، ۱۳ مرداد ۱۳۹۴.
«تاریخ الامم و الملوک»، ابی جعفر محمد بن جریر الطبری، راجعه و صححه و ضبط نخبه من العلماء الاجلاء، بیروت: مؤسسه الاعلمی للمطبوعات، ۱۴۰۳ق. = ۱۹۸۳م.
«تاریخ ایران باستان»، حسن پیرنیا، تهران: دنیای کتاب، ۱۳۷۵.
«تقویم البلدان»، تألیف اسماعیل بن علی ابوالفداء، قاهره: مکتبة الثقافة الدینیة، ۲۰۰۷م.
«دانشنامه ایران»، مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، تهران: ۱۳۸۴.
«دائرةالمعارف بزرگ اسلامی»، مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، تهران: ۱۳۶۸.
«زردشتیان؛ باورها و آداب دینی آن ها»، مری بویس، ترجمه عسگر بهرامی، تهران: انتشارات ققنوس، ۱۳۸۹.
«تاریخ سیاسی و اجتماعی خراسان در آغاز حکومت عباسیان»، دانیل آل آلتون، ترجمه مسعود رجب نیا، تهران: شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، ۱۳۶۷.
«تاریخ فرهنگ و تمدن ایران در دوره ساسانیان»، تألیف و گردآوری عباس قدیانی، تهران: فرهنگ مکتوب، ۱۳۸۵.
«تاریخ نیشابور»، ابوعبدالله حاکم نیشابوری، ترجمه محمد بن حسین خلیفه نیشابوری، با مقدمه و تصحیح و تعلیقات محمدرضا شفیعی کدکنی، تهران:آگه، ۱۳۷۵.
«عوامل رشد علمی و سیاسی نیشابور در قرون گذشته»، محمدباقر حسینی، مجله دانشکده ادبیات و علوم انسانی مشهد، شماره ۱۱۸و ۱۱۹، پاییز و زمستان ۱۳۷۶.
«فتوح البلدان»، لاحمد بن یحیی بن جابر البغدادی (اشهیر بالبلاذری)، : دار و مکتبه الهلال، ۱۹۸۸م.
«قلمرو طاهریان و اهمیت شهرهای اربعه خراسان»، امیر اکبری، پژوهشنامه تاریخ، دوره ۵، تابستان ۱۳۸۹، ش۱۹.
«کتاب البلدان»، تألیف احمد بن ابی یعقوب بن واضح الکاتب المعروف بالیعقوبی، بیروت: دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۸ق. = ۱۹۸۸م.
«مسالک و ممالک» تصنیف ابن خردادبه، ترجمه سعید خاکرند، تهران: میراث ملل، ۱۳۷۱.
«معجم البلدان»، شهاب الدین أبوعبدالله یاقوت بن عبدالله البغدادی، بیروت: دار إحیاء التراث العربی، ۱۳۹۹ق=۱۹۷۹م.
«نام شناخت؛ ابرشهر، نیشابور»، بهزاد نعمتی، خراسان پژوهی، سال اول، پاییز و زمستان ۱۳۷۷، ش ۲.
این ناحیه یا بخشی از آن، در دوران پیش از اسلام ابرشهر نام داشت و یکی از مناطق ایران زمین در دوران هخامشیان، سلوکیان و اشکانیان بوده است. در دوره پارتیان (اشکانیان)، ناحیه رِیوَند نیشابور یکی از نیایشگاه ها و زیارتگاه های مشهور ایران باستان به شمار می آمد و آتشکده آذربرزین مهر که در نزد پارت ها احترام بخصوصی داشت، در کوه رِیوَند جای داشت و وجود این آتشکده، زائران بی شماری را در سرتاسر دوره پارتی به این منطقه می کشانید. ابرشهر، در طی دوران اشکانی، رونقی فراوان یافت؛ چنان که در پایان عهد اشکانیان و آغاز روزگار ساسانیان، منطقه ای شناخته شده بود.
در دوره ساسانیان؛ خراسان، یکی از چهار استان مهم کشور به شمار می آمد؛ این استان، به چهار بخش تقسیم می شد و این بخش ها عبارت بودند از: مرو، نیشابور، هرات و بلخ. از دوره ساسانیان است که این ناحیه، برگرفته از نام شاپور ساسانی، نام نیوشاپوهر (نیشاپور، نیشابور) گرفته و به عنوان کرسی ولایت ابرشهر دوره رونق روزافزون خود را آغاز نمود. طبری، ابرشهر (نیشابور) را در کنار مرو، بلخ، گرگان، سیستان و خوارزم، جزو متصرفات اردشیر بابکان، بنیان گذار سلسله ساسانیان آورده و در کتیبهٔ شاپور در کعبه زرتشت، نام ابرشهر، نیز در حدود مرزهای ایرانشهر و از باج گذاران ساسانی ذکر شده است. ابرشهر در این زمان، یکی از استان های وسیع مملکت محسوب می شد و ارغیجان، اسپراین، جوین، بیهک، بیهق، باخرز، خواف، زوزن، زام (جام) و زاوه، رستاک های مهم آن بودند. مرزبان یا فرمانروای این منطقه، دارای لقب اختصاصی کنارنگ بود. در این دوران، حاکمانی که از خانواده سلطنت بودند لقب «شاه» داشتند و نیشابور یکی از ولایت های ۲۶گانه در ایران بود که حاکم آن، شاه نامیده می شد.
گستره پهناور خراسان، در دوره اسلامی، به چهار بخش (یا ربَع) تقسیم می شد که شهرهای مهم این منطقه، مرکز یا کرسی هر یک از بخش های چهارگانه بودند. نیشابور، در تقسیمات جغرافیایی خراسان بزرگ همواره به عنوان یک ربع بزرگ، از اهمیت زیادی برخوردار بود. و مرکز این ربع، شهر نیشابور؛ تنها شهر عمده خراسان است که تاکنون در قلمرو ایران کنونی باقی مانده است. در اوایل دوره اسلامی و در دوره امویان، در زمان امارت زیاد بن ابیه، وی با الگوگیری از روش ساسانیان در اداره خراسان، آن منطقه را به چهار بخش، تقسیم نمود؛ مرو، نیشابور، فاراب و هرات، و هر منطقه را به یکی از سردارانش سپرد. احمد بلاذری (قرن۲و۳ قمری)، خراسان را دربرگیرنده چهار ربع (بخش) دانسته و می گوید: خراسان، چهار ربع دارد. ربع اول، ایرانشهر است و آن دربرگیرنده نیشابور و قهستان و هرات و توس است. ربع دوم، دربرگیرنده مروان (دو مرو) و سرخس و نسا و ابیورد و طالقان و خوارزم است. ربع سوم، دربرگیرنده جوزجانان و بلخ و صغانیان است و ربع چهارم، دربرگیرنده ماوراءالنهر است.
wiki: ربع نیشابور