کلمه جو
صفحه اصلی

رستم و سهراب

دانشنامه عمومی

«رستم و سهراب» یکی از داستان های شاهنامه است. داستان مرگ سهراب جوان را به تصویر می کشد که بر اثر جنگ با رستم، به دست پدر کشته می شود.
روزی از روزها رستم اسباب شکار را آماده کرد و همراه اسبش رخش عازم مرزهای کشور توران شد. آن روز رستم در نزدیکی شهر سمنگان گوری شکار کرد و بعد از خوردن گور به خواب رفت. چندتن از سواران تورانی که از آن محل می گذشتند، رخش را دیدند که در دشت به چرا مشغول است. از آن رو که رخش اسب بی نظیری بود، آن را گرفته و با خود به شهر سمنگان بردند. سپس رستم از خواب بیدار شد و اسب خویش را نیافت، بسیاراندوهگین شد و به ناچار با پای پیاده برای یافتن رخش عازم شهر سمنگان شد. پادشاه سمنگان وقتی شنید که رستم برای پیدا کردن اسبش به شهر او آمده است، شادمان گشته و به پیشواز رستم شتافت. شاه سمنگان رستم را به کاخ خویش دعوت کرد و به وی قول داد که به زودی رخش را یافته و برای او خواهد آورد. تهمتن دعوت شاه را پذیرفت و به کاخ او رفت و به خوردن می و تفریح مشغول شد تا اینکه شب فرا رسید. برای رستم خوابگاه ویژه ای آماده کردند، رستم به خوابگاه رفت تا قدری بیاساید. چون پاسی از شب گذشت، دختری زیبارو و خوش اندام به خوابگاه وارد شد. رستم بیدار شد و با تعجب به دختر نگاه کرد و سپس پرسید تو کیستی؟ دختر جواب داد که من تهمینه، دختر شاه سمنگان هستم. رستم وقتی آن همه زیبایی را دید سریع موبدی را برای خواستگاری تهمینه نزد شاه سمنگان فرستاد. شاه از خواسته رستم بسیار خشنود گشت و رستم و تهمینه همان شب با هم ازدواج کردند. سپس رستم مهره ای را که به بازوی خویش بسته بود، درآورد و به تهمینه داد و گفت اگر فرزندمان دختر بود این مهره را به گیسویش ببند و اگر پسر بود، مهره را به بازوی او ببند. فردا صبح شاه سمنگان به رستم خبر داد که رخش را یافته است. پس رستم از تهمینه خداحافظی کرد و همراه رخش به سوی زابلستان رهسپار شد. نه ماه بعد تهمینه پسری به دنیا آورد که بسیار شبیه پدرش بود و نام او را سهراب نهاد.
سهراب به سرعت رشد می کرد و بزرگ می شد به طوری که در ده سالگی چنان قوی هیکل و نیرومند شده بود که در آن نواحی کسی قدرت نبرد با او را نداشت. روزی از روزها سهراب نزد مادر رفت و از نام و نشان پدر خویش پرسید؛ و مادر به گفت که تو از دودمان نریمان و فرزند رستم دستان هستی. سهراب چو این گفته شنید بسیار خشنود شد. بعد گفت من به زودی لشکر از پهلوانان توران گرد هم خواهم آورد و به ایران حمله خواهم کرد تا کی کاووس، شاه ایران که فردی نالایق است را از تخت به زیر کشم و پدرم رستم را بر تخت پادشاهی نشانم. سپس همراه با پدرم به توران حمله خواهیم کرد و افراسیاب را نابود خواهیم کرد. از آن طرف جاسوسان این خبر را برای افراسیاب بردند. وقتی افراسیاب شنید که سهراب فرزند رستم است و قصد دارد برای یافتن پدر به ایران لشکر به کشد با خود فکری کرد و گفت شاید در این لشکرکشی رستم به دست پسرش سهراب کشته شود. پس به هومان و بارمان که از سرداران لشکرش بودند فرمان داد تا لشکری متشکل از دوازده هزار سرباز گرداورند و به یاری سهراب بشتابند. سپس افراسیاب به آن ها گفت که سهراب نباید هرگز پدرش را بشناسد تا شاید رستم پهلوان به دست پسرش کشته شود. سرداران سریع لشکری فراهم کردند و به یاری سهراب شتافتند. سهراب فرماندهی آن لشکر را به عهده گرفت و به سوی مرز ایران شتافت. در مرز ایران دژ بزرگی بود که به آن دژ سپید می گفتند و هجیر پهلوان فرمانده دژ سپید بود. هجیر وقتی لشکر تورانیان را دید که به دژ نزدیک شده اند خشمگین شد و به تندی زره پوشید و سوار بر اسب شد و به تنهایی به میدان جنگ رفت. سهراب که هجیر را دید سوار بر اسب شد و به سوی هجیر تاخت. سهراب بعد از کمی مبارزه هجیر را اسیر کرد و دست بسته او را نزد هومان فرستاد.
رستم دستان، پدر سهراب، در نبردی با او رویارو می شود و بدون آگاهی از اینکه سهراب پسرش است، پهلوی او را می دَرَد و چون سهراب در حال جان دادن است، نشان سهراب را می بیند و درمی یابد که او فرزندش است. پس، گودرز را سراغ کاووس می فرستد تا از او نوشدارو بگیرد و کاووس از این کار سر باز می زند. ابوالقاسم انجوی نژاد در فردوسی نامه، ادامهٔ داستان را چنین توصیف می کند: .mw-parser-output blockquote.templatequote{margin-top:0}.mw-parser-output blockquote.templatequote div.templatequotecite{line-height:1em;text-align:right;padding-right:2em;margin-top:0}.mw-parser-output blockquote.templatequote div.templatequotecite cite{font-size:85%}
رستم و سهراب (فیلم ۱۹۶۳). رستم سهراب فیلمی هندی در سبک درام، اکشن و ماجرایی است که در سال ۱۹۶۳ تولید شده است.
پریتویراج کاپور در نقش رستم زابلی
پرم نات در نقش سهراب
ثریا در نقش شاهزاده تهمینه
ممتاز
مراد

رستم و سهراب (فیلم ۱۹۷۱). رستم و سهراب (به فارسی تاجیکی: Рустам ва Суҳроб) فیلمی سینمایی در سبک ماجرایی، درام و فانتزی است. این فیلم که محصول سال ۱۹۷۱ کشور اتحاد جماهیر شوروی است، با عناوین دیگری همچون «افسانه جاودان رستم» و «افسانه رستم» نیز شناخته می شود.
رستم و سهراب در وبگاه IMDB
رستم و سهراب در وبگاه iranian.com

رستم و سهراب (فیلم). رستم و سهراب (فیلم) فیلمی به کارگردانی مهدی رئیس فیروز، شاهرخ رفیع و نویسندگی ابوالقاسم جنتی عطایی ساختهٔ سال ۱۳۳۶ است.

رستم و سهراب (نمایش نامه). رستم و سهراب (انگلیسی: Rustom O Sohrab) یک نمایش نامه حماسی اثر آقا حشر کشمیری شاعر و نمایش نامه نویس اهل کشمیر است که به زبان اردو نوشته و برای اولین بار در سال ۱۹۲۹ منتشر شد.
سفید خون
این نمایش نامه بازگوکننده داستان «رستم و سهراب» غم انگیزترین تراژدی شاهنامه فردوسی است.


کلمات دیگر: