برگشتن . بازگشتن . یا نکص . منکص .
نکوص
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
نکوص. [ ن ُ ] ( ع مص ) برگشتن. ( از تاج المصادر بیهقی ) ( زوزنی ). بازگشتن. ( دهار ). نَکْص. ( اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ). رجوع به نَکْص شود. || نَکْص. منکص. رجوع به نَکْص شود.
پیشنهاد کاربران
خودداری
کلمات دیگر: