بلا پرورد ٠ یا از اسمائ عاشق است
بلا پرورده
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
بلاپرورده. [ ب َ پ َ وَ دَ / دِ ] ( ن مف مرکب ) بلاپرورد. رجوع به بلاپروردشود. || از اسماء عاشق است. ( آنندراج ).
پیشنهاد کاربران
در رنج و سختی پرورش یافتن
ساخته شده از رنج، به محض اتمام رنج ها به پختگی و کمال رسیدن و بزرگ شدن
ساخته شده از رنج، به محض اتمام رنج ها به پختگی و کمال رسیدن و بزرگ شدن
کلمات دیگر: