کلمه جو
صفحه اصلی

مریج

فرهنگ فارسی

شوریده و آمیخته

لغت نامه دهخدا

مریج. [ م َ ] ( ع ص ) شوریده و آمیخته. ( دهار ) ( مهذب الاسماء ). أمر مریج ؛ کار مختلط و مشتبه. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). درهم آمیخته. مختلط : بل کذبوا بالحق لما جأهم فَهُم ْ فی أمر مریج. ( قرآن 5/50 ). || خوط مریج ؛ شاخ درآمده در شاخها. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). || ( اِ ) استخوانک سپید اندرون سرون و شاخ. ج ، أمرجة. ( از منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ).

دانشنامه عمومی

مریج (به عربی: المریج) یک شهرداری در الجزایر است که در استان تبسه واقع شده است.
فهرست شهرهای الجزایر

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی مَّرِیجٍ: درهم و مخلوط - درهم و برهم - آشفته و سردرگم (از کلمه مرج به معنای مخلوط کردن است و امر مریج به معنای امری مختلط است )
ریشه کلمه:
مرج (۶ بار)

«مَرِیج» از مادّه «مرج» (بر وزن حرج) به معنای امر «مختلط و مشوش و مشتبه» است.
آمیختن. طبرسی و راغب گوید: اصل مَرْج به معنی خَلْط است. مُرُوج به معنی اِخْتِلاط و مَریج به معنی مُخْتَلِط است. . و نیز در لغت آمده «مَرَجْتُ الدَّابَّةَ» حیوان را به چراگاه فرستادم معنی آیه: دو دریا را به هم آمیخت که همدیگر را ملاقات می‏کنند میان آن دو حایلی است که به هم تجاوز نمی‏کنند. رجوع شود به «بحر» و «برزخ». * . بلکه حق را آنگاه که به آنها آمد تکذیب کردند و آنها در امری مختلطند شاید مراد از مریج آن باشد که بعضی قرآن را پس از انکار، سحر، بعضی کلام شاعر، بعضی کلام دیوانه می‏دانند می‏دانند یعنی در تکذیب هم یکنواخت نیستند مثل . * . انسان را از گل خشکیده همچون سفال، آفرید و جان را از آمیخته‏ای از آتش، نظیر این آیه است . رجوع شود به «جن» بند 2. مارج را شعله بی دود نیز گفته‏اند. * . . مرجان را مروارید کوچک (صِغارُ اللُّؤْلُؤِ) گفته‏اند ایضاً مرجان مشهور که از دریا می‏روید اگر طراوت و صفاء رنگ مراد باشد ظاهراً منظور از آن در آیه مرجان مشهور است رجوع شود به «حور»

پیشنهاد کاربران

البته باید اضافه کرد که چون یک طرف قضیه حق است و طرف دیگر تکذیب کافران لذا مریج در ظاهر به نوعی از مخلوط کردن حق و باطل است اما در باطن و حقیقت، میان آن دو حائلی است همان طور که حائلی میان دو دریای شور و شیرین است.

مریج با توجه به آیاتی که از ریشه این کلمه در آن استفاده شده میتوان فهمید که نوعی از بی نظمی و اضطراب در آن است به مانند مارج زیرا که زبانه های آتش از یک قاعده و نظم خاصی در شعله افروزی استفاده نمی کنند. . و مریج به نوعی از اختلاط نیز گفته میشود چنان که درباره بحر آمده است.
پس در ایه مربوطه آنچه که تکذیب کنندگان در امر خود که بر اثر تکذیب حق است گرفتارند آمیخته ای از بی نظمی و اختلاط در حق و باطل است که حق را دیده اند اما آن را تکذیب می کنند. .


کلمات دیگر: