کبیده گندم و مانند آن یا بلغوروا بلغوربا آش بلغور .
جشیشه
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
( جشیشة ) جشیشة. [ ج َ ش َ ] ( ع اِ ) کبیده گندم و مانند آن. ( منتهی الارب ). جشیش. رجوع به جشیش در همین لغت نامه شود. || بلغوروا. بلغوربا. آش بلغور. ( مهذب الاسماء ).
جشیشة. [ ج َ ش َ ] (ع اِ) کبیده ٔ گندم و مانند آن . (منتهی الارب ). جشیش . رجوع به جشیش در همین لغت نامه شود. || بلغوروا. بلغوربا. آش بلغور. (مهذب الاسماء).
کلمات دیگر: