کلمه جو
صفحه اصلی

زبل الخطاف

فرهنگ فارسی

سرگین پرستوگ

لغت نامه دهخدا

زبل الخطاف. [ زِ لُل ْ خ َطْ طا ] ( ع اِ مرکب ) سرگین پرستوگ. ابوعلی بن سینا در قانون آرد: زبل خطاف اثری شگرف در بهبود سپیدی چشم دارد و من خود آمیخته آن را با عسل آزموده ام. زبل تمساح ، و ورل نیز همین خاصیت دارند. ( مفردات قانون چ 1593م. ج 2 ص 170 ). مؤلف اختیارات بدیعی آرد: چون با زهره گاو بسرشند و بر موی سیاه طلا کنند بهنگام سفید شود. ( اختیارات بدیعی ذیل خطاف ). مؤلف مخزن الادویه آرد: سرگین آن بغایت جالی وجهت نیکویی رنگ رخسار و رفع بهق و آثار جلد و با زهره گاو جهت سفید کردن موی سیاه ، مجرب داشته اند. دارویی عجیب است برای رفع سفیدی ها. ( از بحر الجواهر ).


کلمات دیگر: