کلمه جو
صفحه اصلی

عدف

فرهنگ فارسی

خاشاک اندک از علف و جز آن

لغت نامه دهخدا

عدف. [ ع َ ] ( ع اِ ) نوال اندک. ( منتهی الارب )( از اقرب الموارد ). || خورش ستور اندک. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). اندک از علف. ( از اقرب الموارد ). || اندک از هر چیزی. ( منتهی الارب ).

عدف. [ ع ِ ] ( ع اِ ) پاره ای از شب. || گروه مردم. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ) ( قطرالمحیط ). || از ده تا پنجاه. ( منتهی الارب ). || اصل از هر چیزی. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ).

عدف. [ ع َ دَ ] ( ع اِ ) خاشاک. ( اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ) ( قطرالمحیط ). || اندک از علف و جز آن.( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). || ج ِ عِدفة.

عدف . [ ع َ ] (ع اِ) نوال اندک . (منتهی الارب )(از اقرب الموارد). || خورش ستور اندک . (منتهی الارب ) (آنندراج ). اندک از علف . (از اقرب الموارد). || اندک از هر چیزی . (منتهی الارب ).


عدف . [ ع َ دَ ] (ع اِ) خاشاک . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (قطرالمحیط). || اندک از علف و جز آن .(آنندراج ) (ناظم الاطباء). || ج ِ عِدفة.


عدف . [ ع ِ ] (ع اِ) پاره ای از شب . || گروه مردم . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (قطرالمحیط). || از ده تا پنجاه . (منتهی الارب ). || اصل از هر چیزی . (منتهی الارب ) (آنندراج ).



کلمات دیگر: