کلمه جو
صفحه اصلی

عدر

فرهنگ فارسی

بسیار آب گردیدن جای

لغت نامه دهخدا

عدر. [ ع َ / ع ُ ] ( ع اِمص ) دلیری. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( قطرالمحیط ). || ( ص ) باران سخت و بسیار. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ).

عدر. [ ع َ دَ ] ( ع مص ) بسیارآب گردیدن جای. ( اقرب الموارد ) ( از قطرالمحیط ).

عدر. [ ع َ / ع ُ ] (ع اِمص ) دلیری . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (قطرالمحیط). || (ص ) باران سخت و بسیار. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).


عدر. [ ع َ دَ ] (ع مص ) بسیارآب گردیدن جای . (اقرب الموارد) (از قطرالمحیط).



کلمات دیگر: