کلمه جو
صفحه اصلی

رمه گشتن

فرهنگ فارسی

جمع شدن گرد آمدن

لغت نامه دهخدا

رمه گشتن. [ رَ م َ / م ِ گ َ ت َ ] ( مص مرکب ) جمع شدن. گرد آمدن. رجوع به رمه شدن شود :
که فردا ز مصر و حوالی همه
زن ومرد را گشت باید رمه.
فردوسی.


کلمات دیگر: