کلمه جو
صفحه اصلی

شلت

لغت نامه دهخدا

شلت. [ ش َ ] ( ع اِ ) شلث. ( اقرب الموارد ). رجوع به شلث شود.

شلة. [ ش ُل ْ ل َ ] ( ع اِ ) نیت. نیت سفر. || کار دور که می خواهی آن را. ( منتهی الارب ) ( آنندراج )( از المنجد ) ( از ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ).

شلة. [ ش ِل ْ ل َ ]( ع اِ ) ج ِ شلیل. ( منتهی الارب ). رجوع به شلیل شود.

شلت . [ ش َ ] (ع اِ) شلث . (اقرب الموارد). رجوع به شلث شود.



کلمات دیگر: