نام یکی از دهستانهای رامهرمز شهرستان اهواز است
سرطا
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
سرطا. [ ]( اِ ) نام خطی از خطوط سریانی که بدان ترسل نویسند ونظیر آن در خطوط اسلامی خط رقاع است. ( ابن الندیم ).
سرطا. [س َ رَ ] ( اِخ ) نام یکی از دهستانهای رامهرمز شهرستان اهواز است. در حدود 930 تن سکنه دارد. قراء مهم آن عبارتند از خدیجه ، ماماتین و تشکی. مرکز دهستان سرطا. آب آن از رودخانه رامهرمز. محصول آن غلات ، برنج ، بزرک و کنجد است. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6 ).
سرطا. [س َ رَ ] ( اِخ ) نام یکی از دهستانهای رامهرمز شهرستان اهواز است. در حدود 930 تن سکنه دارد. قراء مهم آن عبارتند از خدیجه ، ماماتین و تشکی. مرکز دهستان سرطا. آب آن از رودخانه رامهرمز. محصول آن غلات ، برنج ، بزرک و کنجد است. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6 ).
سرطا. [ ](اِ) نام خطی از خطوط سریانی که بدان ترسل نویسند ونظیر آن در خطوط اسلامی خط رقاع است . (ابن الندیم ).
سرطا. [س َ رَ ] (اِخ ) نام یکی از دهستانهای رامهرمز شهرستان اهواز است . در حدود 930 تن سکنه دارد. قراء مهم آن عبارتند از خدیجه ، ماماتین و تشکی . مرکز دهستان سرطا. آب آن از رودخانه ٔ رامهرمز. محصول آن غلات ، برنج ، بزرک و کنجد است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6).
کلمات دیگر: