به شکل دریا . چون دریا .
دریا شکل
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
دریا شکل. [ دَرْ ش َ / ش ِ ] ( ص مرکب ) بشکل دریا. چون دریا :
دوستگانی دادشاهم جام دریاشکل و من
خوردم آن جام و شکوفه کردم و رفتم ز دست.
دوستگانی دادشاهم جام دریاشکل و من
خوردم آن جام و شکوفه کردم و رفتم ز دست.
خاقانی.
کلمات دیگر: