کسیکه مردم از حرف او خوش نشوند و سخنش در دلها تاثیر نداشته باشد مرادف سردبیان .
سرد حرف
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
سردحرف. [ س َ ح َ ] ( ص مرکب ) کسی که مردم از حرف او خوش نشوند و سخنش در دلها تأثیر نداشته باشد. مرادف سردبیان. ( آنندراج ) :
بوسعت رو از تنگ ظرفان مباش
خس شعله سردحرفان مباش.
بوسعت رو از تنگ ظرفان مباش
خس شعله سردحرفان مباش.
ظهوری ( از آنندراج ).
کلمات دیگر: