کلمه جو
صفحه اصلی

تنقیه


مترادف تنقیه : لایروبی، اماله، حقنه، لایروبی کردن، پاک کردن

برابر پارسی : شکم روبی، لاروبی، چاه روبی

فارسی به انگلیسی

purgation


purgation, enema, purging, dredging, injection

purging, dredging, enema, injection


فارسی به عربی

حقن , حقنة شرجیة

مترادف و متضاد

اماله، حقنه


لایروبی کردن


پاک کردن


۱. لایروبی
۲. اماله، حقنه
۳. لایروبی کردن
۴. پاک کردن


purgation (اسم)
برائت، تصفیه، تطهیر، روان پاکسازی، تصفیه و تزکیه نفس به وسیله هنر، تنقیه، پاک سازی، پالایش

clyster (اسم)
تنقیه، اماله

enema (اسم)
تنقیه، اماله

injection (اسم)
تنقیه، اماله، تزریق، داروی تزریق کردنی

لایروبی


فرهنگ فارسی

پاک کردن، پاکیزه کردن، لایروبی کردن قنات وراه آب
( مصدر ) ۱ - پاک کردن پاکیزه ساختن . ۲ - پاک کردن قنات و مانند آن لای روبی کردن .
پاک کردن . پاک و صاف کردن

فرهنگ معین

(تَ یِ ) [ ع . تنقیة ] (مص م . ) ۱ - پاک کردن ، پاکیزه ساختن . ۲ - لای روبی قنات و راه آب . ۳ - وارد کردن داروی مایع به رودة بزرگ از راه مقعد.

لغت نامه دهخدا

( تنقیة ) تنقیة. [ ت َ ی َ ] ( ع مص ) پاک کردن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( زوزنی ) ( دهار ) ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). پاک و صاف کردن. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ). رجوع به تنقیه شود.
تنقیه. [ ت َ ی َ / ی ِ ] ( از ع ، اِمص ) پاکی و صافی و پاک و پاک کردن و لاروب کردن. ( ناظم الاطباء ). پاک کردن. پاکیزه کردن. تنظیف. ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ) :
لیک تا آب از قذر خالی شدن
تنقیه شرط است در جوی بدن.
مولوی.
رجوع به تنقیة شود. || ( اِ ) مسهل و حقنه. ( ناظم الاطباء ). اماله. ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ). رجوع به تنقیه کردن شود. || داروی مخصوصی که وارد روده بزرگ کنند و بدان روده را از پلیدی پاک سازند : تنقیه ها داروهای مایعی می باشند که آنها را در روده بزرگ وارد می کنند و حرارت آنها تقریباً باید 35 درجه سانتیگراد باشد... ( از کارآموزی داروسازی ص 132 ). رجوع به تنقیه کردن شود.

تنقیه . [ ت َ ی َ / ی ِ ] (از ع ، اِمص ) پاکی و صافی و پاک و پاک کردن و لاروب کردن . (ناظم الاطباء). پاک کردن . پاکیزه کردن . تنظیف . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا) :
لیک تا آب از قذر خالی شدن
تنقیه شرط است در جوی بدن .

مولوی .


رجوع به تنقیة شود. || (اِ) مسهل و حقنه . (ناظم الاطباء). اماله . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). رجوع به تنقیه کردن شود. || داروی مخصوصی که وارد روده ٔ بزرگ کنند و بدان روده را از پلیدی پاک سازند : تنقیه ها داروهای مایعی می باشند که آنها را در روده ٔ بزرگ وارد می کنند و حرارت آنها تقریباً باید 35 درجه ٔ سانتیگراد باشد... (از کارآموزی داروسازی ص 132). رجوع به تنقیه کردن شود.

تنقیة. [ ت َ ی َ ] (ع مص ) پاک کردن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ) (دهار) (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). پاک و صاف کردن . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). رجوع به تنقیه شود.


فرهنگ عمید

۱. (پزشکی ) اماله کردن.
۲. لای روبی کردن قنات و راه آب.
۳. پاک کردن، پاکیزه کردن.

دانشنامه عمومی

تنقیه یا اماله به فروکردن آب یا هر مایع دیگر به داخل روده بزرگ جهت پاک کردن روده از پلیدی و غایط دیرمانده و فسادانگیز گفته می شود.
دوش مقعد
معمولاً این کار را برای درمان برخی از بیماری ها به کار می برند. امروزه کاربرد این روش بسیار کمتر از گذشته است و گاه برای درمان بیماریهای گوارشی مانند یبوست شدید یا ولولوس استفاده می شود.
برخی فقهای شیعه اماله را در هنگام روزه حرام و برخی نیز مبطل روزه می دانند. شهید اول اماله با مایعات را باطل کنندهٔ روزه اعلام کرده ولی محقق حلی و شهید ثانی نظر قوی تر را حرام بودن اماله با مایعات در حال روزه می دانند ولی معتقدند که روزه را باطل نمی کند.

دانشنامه آزاد فارسی

تَنْقیِه (enema)
واردکردن مایع به راست روده، برای برطرف کردن گرفتگی ناشی از مدفوع یا تجویز دارو. گاه نیز مادۀ حاجب سولفات باریوم را برای مشاهدۀ رودۀ بزرگ در تصویربرداری از راه تنقیه وارد بدن می کنند.

فرهنگستان زبان و ادب

{enema , clysma , clyster} [علوم دارویی] مایعی که برای درمان یا تخلیۀ راست روده به مقعد وارد می شود
{enema , clysma , clyster} [علوم دارویی] فرایندی که در طی آن مایعی را برای درمان یا تخلیۀ راست روده ازطریق مقعد وارد آن می کنند متـ . تنقیه کردن

گویش اصفهانی

تکیه ای: amâla
طاری: tanqiya
طامه ای: tanqiya
طرقی: tanqiya
کشه ای: tanqiya
نطنزی: tanqiya


پیشنهاد کاربران

پاک

در گویش یزدی به تزریق دارو از راه مقعد تنقیه گفته میشود

تنقیه : [اصطلاح راه سازی] تمیز کردن و باز کردن و برداشتن گل و لای از پل موجود


کلمات دیگر: