کلمه جو
صفحه اصلی

نشیمنگاه


مترادف نشیمنگاه : سرین، آشیانه

فارسی به انگلیسی

dwelling - place, roost


backside, buttock, perch, seat


backside, buttock, perch, seat, dwelling - place, roost, dwelling-place, roost

فارسی به عربی

مقعد


مقعد
وراء

مترادف و متضاد

seat (اسم)
مقر، جا، کفل، نیمکت، مرکز، مستقر، مسند، نشیمن، مدار، صندلی، محل اقامت، سرین، جایگاه، نشیمن گاه

سرین


آشیانه


۱. سرین
۲. آشیانه


فرهنگ فارسی

جای نشستن، نشستگاه
( اسم ) ۱ - محل نشستن : شاهین ...از نشیمنگاه دست سلاطین برخاسته و بالای سر او بتفاخر ایستاده ...

فرهنگ معین

( ~ . )(اِمر. )جای نشستن ، نشستنگاه .

لغت نامه دهخدا

نشیمنگاه. [ ن ِ م َ ] ( اِ مرکب ) آنجا که نشینند. ( یادداشت مؤلف ). جای نشستن. || آشیانه. لانه. رجوع به نشیمن شود. || آنجای تن که بر او نشینند. مقعد. ( یادداشت مؤلف ). || آنچه بر آن نشینند. رجوع به نشیمن شود.

فرهنگ عمید

۱. جای نشستن، نشستنگاه.
۲. [قدیمی] خانه.

واژه نامه بختیاریکا

دو کندِه؛ قی؛ کِند؛ سیل؛ پِند؛ پِت؛ بودُو؛ دو پَسه؛ قین؛ دو پَسِه؛ کند و کلوزه؛ کِنکِلیزه؛ کند وکا؛ گَل پَسِه
نشست گاه

پیشنهاد کاربران

نشیمنگاه ( Seat ) [ اصطلاح کفاشی]: ناحیه گود پاشنه که در قسمت عقب زیره می نشیند.

نشیمن گاه اصطلاح یزدی آن شَغَس میباشد


کلمات دیگر: