کلمه جو
صفحه اصلی

تروریست


مترادف تروریست : آدم کش، عامل ترور، قاتل، طرفدار ترور، وحشت گرا

برابر پارسی : دهشت افکن

فارسی به انگلیسی

terrorist

مترادف و متضاد

صفت


آدم‌کش، عامل ترور، قاتل


طرفدار ترور، وحشت‌گرا


۱. آدمکش، عامل ترور، قاتل
۲. طرفدار ترور، وحشتگرا


فرهنگ فارسی

عامل ترور، طرفدارترور، آدم کش، ایجادوحشت وهراس
ماخوذ از ترور فرانسه کسیکه طرفدار اصول تشدید باشد ٠

فرهنگ معین

( ~. ) [ فر. ] (اِ. ) آن که اقدام به سوء قصد یا کشتن کسی می کند (سیاسی ).

لغت نامه دهخدا

تروریست. [ ت ِ رُ ری ] ( فرانسوی ، ص ، اِ ) مأخوذ از ترور فرانسه ، کسی که طرفدار اصول تشدد باشد. طرفدار شدت عمل و ایجاد رعب و ترس. این کلمه در زبان فارسی متداول به شخصی اطلاق میشود که با اسلحه مرتکب قتل سیاسی شود. و رجوع به ترور و تروریسم شود.

فرهنگ عمید

۱. فرد یا گروهی که اقدام به ترور کند، آدم کش.
۲. فرد یا گروهی که ترور را شیوۀ مناسبی برای نیل به اهداف خود می دانند.

دانشنامه عمومی

ترس افکن، دهشت افکن.


تروریست (رمان). تروریست (انگلیسی: Terrorist)بیست و دومین رمان نوشته شده توسط جان آپدایک است.
تمرکز این داستان بر روی یک نوجوانمسلمان متولد شده در آمریکا به نام احمد اشماوی است، اگرچه جک لوی به عنوان مشاور راهنمای زندگی دبیرستانی احمد نقش اصلی را بازی می کند. این رمان به دنبال کشف جهان بینی و انگیزه های بنیادگرایی مذهبی (به ویژه در اسلام) است، در حالی که در عین حال اخلاق و شیوه زندگی ساکنان حومه نیوجرسی در کمربند زنگار حومه «چشم انداز جدید» را به تصویر می کشد.
این رمان با صبحت تک گویی کوتاه احمد شروع می شود که وضعیت جوانان آمریکایی را در قالب جوانانی در راهروهای دبیرستان ها توصیف می کند. او با یک پسر مسن تر به نام تیلی نول که فکر می کند احمد با دوست دخترش بنام جوریلین رابطه دارد درگیر می شود. در حالیکه احمد نسبت به آن دختر تمایلات جنسی دارد، بر اساس آموزه های دینی، او آن ها را سرکوب می کند. احمد در مسجد خود (واقع در یک کلوپ رقص متروکه در بالای اداره اوراق قرضه) آرامش پیدا می کند. او قرآن را تحت نظارت امام مسجد بنام شیخ رشید مطالعه می کند. او معتقد است که اعتقاد راسخ وی نسبت به معلم اش قویتر می گردد چرا که گرایش شیخ به تفسیر احادیث محمد پیامبر به لحاظ شکل ظاهری، آثاری از تردیدات ذهنی را نشان می دهد.
حامی احمد در خانه مادر مسامحه کار او بنام ترزا مولوی، یک نسل سوم آمریکایی ایرلندی است که در حالی که به عنوان بعنوان یک کاتولیک مطرح است اعتقادات مذهبی خود را ترک کرده است. از سوی دیگر، احمد ستایش کورکورانه ای از پدر غائبش می کند که یک مهاجر مصری بوده و زمانی که وی تنها سه سال داشت، او و مادرش را ترک می کند.

فرهنگ فارسی ساره

دهشت افکن


پیشنهاد کاربران

واژه پارسی که می توان جایگزین ( ( تروریست ) ) کرد، افزون بر دهشت افکن، واژه ( ( زَدارکامه ) ) می باشد. این واژه در نسک بُندَهش آمده و از تکواژهای زد ( بن گذشته زدن ) ، پسوند آر ( همچون بستار، کردار، گفتار ) ، کام و ه ساخته شده است و به مانای ( ( کسی که میل به ویرانی، تباهی و کشت و کشتار ) ) دارد، بکار برده می شود. تروریسم= زَدارکامگی
واژه تروریسم را نباید کرانمند به کشتارگر ی گرفت، چراکه یک تروریست خواهان ویرانی و نابودی هر آن مکان و اندیشه ای است که نمی پذیرد.

کشتارگر

نهانکش

دهشت گر تروریست
دهشت ترور
دهشت گری تروریسم


واژه ی ترور از ترس پارسی گرفته شده! ترس افکنی


کلمات دیگر: