[ویکی الکتاب] معنی
عَمَلِی: عمل من- کارمن
معنی
قَاطِعَةً: عملی کننده تصمیم (قطع امر به معنای عملی کردن تصمیم و عزم بر آن است )
معنی
سِخْرِیّاً: به آن عملی گفته میشود که مسخره کننده در مسخرگی خود از آن استفاده میکند .
معنی
بَغْضَاءَ: خشم درونی است که ممکن است با تجاوزات عملی هم همراه باشد و یا نباشد
معنی
نُغْرِیَنَّکَ بِهِمْ: حتما ًتو را بر ضد آنها بر می انگیزیم (ازاغراء به معنای تحریک کسی است به انجام عملی )
معنی
تَنقِمُونَ: عیب می گیرید-خرده گیری می کنید(از نَقِمت به معنی انکار و خرده گیری و عقوبت زمانی یا عملی است)
معنی
حَسَنَةً: عملی است که مورد رضای خدای سبحان باشد(حسن عبارت است از هر چیزی که بهجت و شادابی آورد و انسان به سوی آن رغبت کند )
معنی
مَعْرُوفٍ: سازگار با عرف جامعه ی انسانی - معروف(معروف به معنای هر عملی است که افکار عمومی آن را عملی شناخته شده بداند ، و با آن مانوس باشد ، و با ذائقهای که اهل هر اجتماعی از نوع زندگی اجتماعی خود به دست می آورد سازگار باشد ، و به ذوق نزند )
معنی
مَّعْرُوفَةٌ: سازگار با عرف جامعه ی انسانی - معروف(معروف به معنای هر عملی است که افکار عمومی آن را عملی شناخته شده بداند ، و با آن مانوس باشد ، و با ذائقهای که اهل هر اجتماعی از نوع زندگی اجتماعی خود به دست می آورد سازگار باشد ، و به ذوق نزند )
معنی
مُسْرِفٌ: اسراف کار (اسراف :خارج شدن از حد اعتدال و تجاوز از حد در هر عملی که انسان انجام میدهد)
معنی
مُّسْرِفُونَ: اسراف کاران (اسراف :خارج شدن از حد اعتدال و تجاوز از حد در هر عملی که انسان انجام میدهد)
معنی
مُسْرِفِینَ: اسراف کاران (اسراف :خارج شدن از حد اعتدال و تجاوز از حد در هر عملی که انسان انجام میدهد)
معنی
حَسَنَاتِ: جمع حسنه به معنی عملی که مورد رضای خدای سبحان باشد(حسن عبارت است از هر چیزی که بهجت و شادابی آورد و انسان به سوی آن رغبت کند )
معنی
لَّا یَزَّکَّیٰ: نمی خواهد پاک شود (عبارت "وَمَا عَلَیْکَ أَلَّا یَزَّکَّیٰ "یعنی : اگر او نخواهد [از آلودگیهای باطنی و عملی] پاک شود تکلیفی بر عهده تو [نسبت به او] نیست)
ریشه کلمه:
عمل (۳۶۰ بار)
ی (۱۰۴۴ بار)