کلمه جو
صفحه اصلی

انقلاب کردن

فارسی به انگلیسی

to revolt

فرهنگ فارسی

دگرگون کردن

لغت نامه دهخدا

انقلاب کردن. [ اِ ق ِ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) دگرگون کردن :
ساری گفتا که هست سرو زمن پای لنگ
لاله ازو به که کرد دشت بدشت انقلاب.
خاقانی ( دیوان چ عبدالرسولی ص 44 ).


کلمات دیگر: