کلمه جو
صفحه اصلی

کاوول

فرهنگ فارسی

بمعنی چاشنی گیر است که سفره چی باشد

لغت نامه دهخدا

کاوول. ( اِ ) بمعنی چاشنی گیراست که سفره چی باشد و بکاول را نیز میگویند که ترکان توشمال گویند. ( برهان ). کاول. رجوع به کاول شود.


کلمات دیگر: