کلمه جو
صفحه اصلی

کاهل قدمی

فرهنگ فارسی

سست قدمی سست گامی : [ نیست راهی که بکاهل قدمی طی نشود پای خوابیده عصایی است که من میدانم ] .

لغت نامه دهخدا

کاهل قدمی. [ هَِ ق َ دَ ] ( حامص مرکب ) سست قدمی. کاهل قدم بودن. عمل کاهل قدم :
نیست راهی که بکاهل قدمی طی نشود
پای خوابیده عصایی است که من میدانم.
میرزا بیدل ( از آنندراج ).


کلمات دیگر: