کلمه جو
صفحه اصلی

قراسو

فرهنگ فارسی

یا [ زرینه رود ] یا [ زرین رود ]
در شمال قم از مغرب بمشرق جاری است و رود اناربار به آن ملحق میشود و شعب دیگر نیز از کوههای خلجستان به آن متصل میشود .

لغت نامه دهخدا

قراسو. [ ق َ ] ( ترکی ، اِ مرکب ) آب سیاه. ( برهان ) ( آنندراج ). سیاهرود. قره سو و رجوع به قره سو شود.

قراسو. [ ق َ ] ( اِخ ) نام رودخانه ای است در حوالی خوارزم. ( برهان ) ( ناظم الاطباء ).

قراسو. [ ق َ ] ( اِخ ) رودخانه ای است نزدیک کرمانشاه. ( ناظم الاطباء ).

قراسو. [ ق َ ] ( اِخ ) ( زرینه رود ) در شمال قم از مغرب به مشرق جاری است و رود اناربار به آن ملحق میشود و شعب دیگر نیز از کوههای خلجستان به آن متصل میشود. و رجوع به قره سو شود.

قراسو. [ ق َ ] (اِخ ) (زرینه رود) در شمال قم از مغرب به مشرق جاری است و رود اناربار به آن ملحق میشود و شعب دیگر نیز از کوههای خلجستان به آن متصل میشود. و رجوع به قره سو شود.


قراسو. [ ق َ ] (اِخ ) رودخانه ای است نزدیک کرمانشاه . (ناظم الاطباء).


قراسو. [ ق َ ] (اِخ ) نام رودخانه ای است در حوالی خوارزم . (برهان ) (ناظم الاطباء).


قراسو. [ ق َ ] (ترکی ، اِ مرکب ) آب سیاه . (برهان ) (آنندراج ). سیاهرود. قره سو و رجوع به قره سو شود.



کلمات دیگر: