کلمه جو
صفحه اصلی

قرامه

فرهنگ فارسی

پوست پاره بریده آونگان گذشته از بین شتر نان سوخته که در تنور بماند .

لغت نامه دهخدا

( قرامة ) قرامة. [ ق ُ م َ ] ( ع اِ ) پوست پاره بریده آونگان گذاشته از بینی شتر. || نان سوخته ای که در تنور بماند. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). || عیب. || کرکره شتر. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). پنجم سپل شتر. ( ناظم الاطباء ).

قرامة. [ ق ُ م َ ] (ع اِ) پوست پاره ٔ بریده ٔ آونگان گذاشته از بینی شتر. || نان سوخته ای که در تنور بماند. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || عیب . || کرکره ٔ شتر. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). پنجم سپل شتر. (ناظم الاطباء).



کلمات دیگر: