تبان پوسنده
متبن
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
متبن. [ م َ ب َ ] ( ع اِ ) کاه خانه. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). کاهدان و انبار کاه. ( ناظم الاطباء ).
متبن. [ م ُ ت َب ْ ب َ ] ( ع ص ) جامه زعفرانی که به رنگ کاه ماند. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). رنگ کرده شده به رنگ کاه. ( ناظم الاطباء ) ( ذیل اقرب الموارد ).
متبن. [ م ُ ت َب ْ ب ِ ] ( ع ص )ریزه کاری و باریک بینی کننده. ( آنندراج ). زیرک و هوشمند و عاقل و آن که ریزه کاری می کند. ( ناظم الاطباء ).
متبن. [ م ُت ْ ت َ ب ِ ] ( ع ص ) تبان پوشنده. ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ). کسی که تبان می پوشد یعنی شلوار کوتاهی که عورت را می پوشاند. ( ناظم الاطباء ).
متبن. [ م ُ ت َب ْ ب َ ] ( ع ص ) جامه زعفرانی که به رنگ کاه ماند. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). رنگ کرده شده به رنگ کاه. ( ناظم الاطباء ) ( ذیل اقرب الموارد ).
متبن. [ م ُ ت َب ْ ب ِ ] ( ع ص )ریزه کاری و باریک بینی کننده. ( آنندراج ). زیرک و هوشمند و عاقل و آن که ریزه کاری می کند. ( ناظم الاطباء ).
متبن. [ م ُت ْ ت َ ب ِ ] ( ع ص ) تبان پوشنده. ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ). کسی که تبان می پوشد یعنی شلوار کوتاهی که عورت را می پوشاند. ( ناظم الاطباء ).
متبن . [ م َ ب َ ] (ع اِ) کاه خانه . (منتهی الارب ) (آنندراج ). کاهدان و انبار کاه . (ناظم الاطباء).
متبن . [ م ُ ت َب ْ ب َ ] (ع ص ) جامه ٔ زعفرانی که به رنگ کاه ماند. (منتهی الارب ) (آنندراج ). رنگ کرده شده به رنگ کاه . (ناظم الاطباء) (ذیل اقرب الموارد).
متبن . [ م ُ ت َب ْ ب ِ ] (ع ص )ریزه کاری و باریک بینی کننده . (آنندراج ). زیرک و هوشمند و عاقل و آن که ریزه کاری می کند. (ناظم الاطباء).
متبن . [ م ُت ْ ت َ ب ِ ] (ع ص ) تبان پوشنده . (آنندراج ) (از اقرب الموارد). کسی که تبان می پوشد یعنی شلوار کوتاهی که عورت را می پوشاند. (ناظم الاطباء).
کلمات دیگر: