کلمه جو
صفحه اصلی

فرهاد چهارم

فرهنگ فارسی

اشک چهاردهم

لغت نامه دهخدا

فرهاد چهارم. [ ف َ دِ چ َ رُ ] ( اِخ ) اشک چهاردهم. رجوع به اشک چهاردهم شود.

دانشنامه عمومی

فرهاد چهارم (اشک چهاردهم) (پادشاهی ۳۷ ق.م - ۲ ق.م) (درگذشت ۲ پیش از میلاد) چهاردهمین شاه ایران از خاندان اشکانی است. پدر وی ارد دوم از سلطنت کناره گیری کرد و مقام شاهی را به او واگذار کرد. فرهاد چهارم همین که به تخت نشست، برادران خود را از بین برد. پدر وی که هنوز در قید حیات بود، او را مورد سرزنش قرار داد و فرهاد او را نیز به قتل رسانید وی بعد به وسیله تیرداد از سلطنت برکنار شد و بعد از چند سال به سلطنت باز کشت و با بازگشتش بر قدرت اولین امپراتور روم برای وی کنیز بسیار زیبای به نام تراموزا که بعدا ملکه موزا اشکانی نام میگیرد فرستاد و بعد این زن به ملکه اعظم و اصلی اشکانی و مادر تنها وارث کشور و یگانه همسر فرهاد تبدیل شد و در اواخر سلطنت فرهاد تاهنگام کشته شدن فرهاد به دست وارث و ملکه اش موزا به عنوان نایب السلطنه اداره کشور را به تنهای در دست داشت و بعد از مرگ فرهاد مادر و پسر به صورت فرمانروای مشترک به طور مساوی و مشترک به تخت نشستن و تاجگذاری کردن .
تاجگذاری فرهاد چهارم در تاریخ ۳۸ پیش ازمیلاد بود.
در سال ۳۳ پیش از میلاد تیرداد دوم علیه فرهاد چهارم پادشاه اشکانی شورش کرد. فرهاد چهارم شکست خورده و به روم عزیمت می کند.
۲ پیش از میلاد: درگذشت فرهاد چهارم.
فرهاد به قدری با نجبا سختی می کرد که بعضی از آنها جلای وطن کردند و مُنِزس – یکی از سردارن نامی او – نزد مارک آنتوان که یکی از سه زمامدار حکومت سه نفره روم و والی مصر بود، رفت و به او گفت که حاضر است وی را برای نبرد با ایران جهت گرفتن انتقام شکست کراسوس یاری دهد و او را برای حمله به ایران تحریک نمود. فرهاد وقتی که خبر را شنید، سردار مزبور را به دربار خویش فراخواند و از او عمیقاً دلجویی کرد. آنتوان توسط او از فرهاد خواهش کرد که پرچم های رومی و اسرایی را در زمان پدر او ارد دوم به دست ایرانیان اسیر شده بودند، را به رومیان بازگرداند؛ ولی این ظاهر کار بود و در خفا آنتوان خود را برای نبرد آماده می کرد. وقتی که تجهیزات او کامل شد، با لژیون هایی که عدهٔ نفراتشان به صدهزار می رسید، راهی ایران شد و پادشاه ارمنستان آرتاوارد(Artavardes) شش هزار پیاده و همان قدر سوار به او داد . آنتوان می خواست از طرف فرات وارد خاک ایران شود، ولی چون همهٔ راه ها را توسط پارتیان بسته یافت، به طرف ارمنستان رفت. پادشاه ارمنستان به او گفت که تمام قشون ایران در نواحی فرات است و بنابراین به سهولت می تواند به آذربایجان حمله برد و پایتخت آن را که پْرَاَسْپا* نام داشت، تسخیر کند.
او به طرف این شهر روانه شد و چون به آنجا رسید، دید که شهر محکم است و ساخلوی کافی دارد. این بود که منتظر ورود بار و بنهٔ قشون و ادوات محاصره گردید. به زودی پارتی ها با اسلوب جنگی خودشان بنای تعرض نسبت به رومی ها را گذاشتند و ده هزار نفر از آنها را کشتند. متعاقب این حمله قشون اَرتاواردِس نیز از پارتی ها شکست فاحشی خورد و کار آنتوان سخت گردید.
در این بین اشکانیان از فرصت استفاده کردند و به ساز و برگ نظامیان رومی دست یافتند و غنایم زیادی برگرفتند. زمامدار رومی چاره را منحصراً در این دید که عقب نشینی کند و راه های کوهستانی را پیش گرفت تا از سواره نظام اشکانی در امان باشد. راه کوهستانی دو روز بیش نبود و روز سوم همین که وارد جلگه شد، پارتی ها که در کمین آنان بودند، پدیدار شدند و بنای تعرض را گذاشتند. سپس در مدت ۱۹ روز که او در خاک ایران بود، هشت هزار نفر دیگر از رومی ها کشته شدند و پس از عبور از ارس اگر چه پارتی ها دیگر او را تعقیب نکردند، لیکن از سرمای زمستان و فقدان آذوقه و مشقات راه هشت هزار رومی دیگر نیز مردند و باقی قشون روم خسته و فلاکت زده جان به در بردند. خط عقب نشینی رومی ها از کنارهٔ شرقی دریاچه ارومیه و محل هایی بوده که در حوالی تبریز امروزی واقع است.


کلمات دیگر: