کلمه جو
صفحه اصلی

متاسن

فرهنگ فارسی

آب متغیر

لغت نامه دهخدا

متأسن. [ م ُ ت َ ءَس ْ س ِ ] ( ع ص ) آب متغیر. ( آنندراج ). آب متغیر و گندیده. ( ناظم الاطباء ). || آن که اخلاق پدر خود گیرد. ( آنندراج ). کسی که خوی پدر خود دارد. ( ناظم الاطباء ). || آن که در چاه بدبو آمده بیهوش گردد. ( آنندراج ). فرد بیهوش گردیده از بخارچاه. ( ناظم الاطباء ). || بهانه جوینده. ( آنندراج ). آن که عذر می آورد و بهانه می جوید. ( ناظم الاطباء ). || تأخیر و درنگ کننده. ( آنندراج ).درنگ کننده. ( ناظم الاطباء ). و رجوع به تأسن شود.


کلمات دیگر: