نامش میرزا عبد اللطیف . او از فضلا و ادبای معاصرین بوده در سلک دبیران حضرت نایب السلطنه عباس میرزای قاجار انسلاک و انعقاد داشته .
لطیف اصفهانی
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
لطیف اصفهانی. [ ل َ ف ِ اِ ف َ ] ( اِخ ) میرزا عبداللطیف.او از فضلا و ادبای معاصرین بوده و در سلک دبیران حضرت نایب السلطنه عباس میرزای قاجار انسلاک و انعقاد داشته به لطایف سخن و هزل و رؤیای محصوله ( ؟ ) معروف :
آنکه گفته لطیف ملعون را
بهر ایذاش اهتمام کنم
به خدا گفته ناسزا و سزاست
که زنش را بدو حرام کنم
باﷲ از فتنه بگذر و بگذار
تا من این تیغ در نیام کنم
قافیه از چهل فزون دارم
همه بر نامت اختتام کنم.
آنکه گفته لطیف ملعون را
بهر ایذاش اهتمام کنم
به خدا گفته ناسزا و سزاست
که زنش را بدو حرام کنم
باﷲ از فتنه بگذر و بگذار
تا من این تیغ در نیام کنم
قافیه از چهل فزون دارم
همه بر نامت اختتام کنم.
( مجمع الفصحاء ج 2 ص 430 ).
کلمات دیگر: