قریه ایست از قرای یمن
قرادد
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
قرادد. [ ق َ دِ ] (ع اِ) ج ِ قَرْدَد. (منتهی الارب ) (آنندراج ). رجوع به قردد شود.
قرادد. [ ق ُ ؟] (اِخ ) قریه ای است از قرای یمن . (معجم البلدان ).
قرادد. [ ق َ دِ ] ( ع اِ ) ج ِ قَرْدَد. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). رجوع به قردد شود.
قرادد. [ ق ُ ؟] ( اِخ ) قریه ای است از قرای یمن. ( معجم البلدان ).
قرادد. [ ق ُ ؟] ( اِخ ) قریه ای است از قرای یمن. ( معجم البلدان ).
کلمات دیگر: