کلمه جو
صفحه اصلی

جغتائی

فارسی به انگلیسی

old language of Central Asia, a branch of Turkish


فرهنگ فارسی

شعبه ئی است از زبانهای ترکی مغولی که بدان ترکی جغتائی گویند .

لغت نامه دهخدا

جغتائی. [ ج ُ غ َ ] ( اِخ ) اسم یکی از محلات نواست. ( مرآت البلدان ج 4 ). و نواقریه یی است در سه فرسنگی سمرقند. ( معجم البلدان ).

جغتائی. [ ج ُ غ َ ] ( ص نسبی ) منسوب به ناحیه و قبیله جغتای است. هر کس از قبیله یا ناحیه جغتای « :... و با کمال الحاح به آن مرد جغتائی متوسل شد...» ( تاریخ عصر حافظ ج 1 ص 432 ).

جغتائی. [ ج ُ غ َ ] ( اِخ ) شعبه ای است از زبانهای ترکی مغولی که بدان ترکی جغتائی گویند.

جغتائی . [ ج ُ غ َ ] (اِخ ) اسم یکی از محلات نواست . (مرآت البلدان ج 4). و نواقریه یی است در سه فرسنگی سمرقند. (معجم البلدان ).


جغتائی . [ ج ُ غ َ ] (اِخ ) شعبه ای است از زبانهای ترکی مغولی که بدان ترکی جغتائی گویند.


جغتائی . [ ج ُ غ َ ] (ص نسبی ) منسوب به ناحیه و قبیله ٔ جغتای است . هر کس از قبیله یا ناحیه ٔ جغتای « : ... و با کمال الحاح به آن مرد جغتائی متوسل شد ...» (تاریخ عصر حافظ ج 1 ص 432).


پیشنهاد کاربران

جغتائی:نام طایفه ای از ایل ترک نژاد آغاجاری
آغاجاری یا آغاجری:نام مردمی ترک نژاد
این تیره در قدیم ایلی بزرگ و داراى شاخه هاى طایفه ای: قره جری، تیلکوهی، جغتائی، جامه بزرگی، ویسی، شهروئی، شیرالی، بیگدلی، بیجنی، بوالی، باولی، بالیاوی، گشتیل، خلیفه ای، عبداللهی، قراماسوقی ( سوقی ) ، چنگلوائی بوده است. آنها از عم زادگان افشارها و همراهان اتابک سنقر بن مودود سلغرى ( ۵۵۷ ـ ۵۴۰ق ) مىیباشند که پس از حاکمیت آن سنقر در فارس که بعدها به اتابکان فارس مشهور شدند در کهکیلویه اقامت کرده اند.


این طایفه که در منطقهٔ بلاد شاپور ( شهر قدیم دهدشت و توابع ) سکونت داشته اند به مرور زمان در اثر اتفاقات تاریخی ضعیف شده و سازمان قومی آنها از هم گسسته است تا جائیکه از آنان طایفه هاى کوچکی مانده اند که بعضی از آنان مستقل هستند و قسمتی به صورت پراکنده در حومهٔ بهبهان و ایلات دیگر زندگی مینمایند


کلمات دیگر: