کلمه جو
صفحه اصلی

پاسگاه


مترادف پاسگاه : پست، برج دیده بانی، دیده بانگاه، قراولگاه

فارسی به انگلیسی

post of duty, sentry post, post-station, guardhouse, police station, station house, stockade, outpost

post of duty, sentry post


guardhouse, police station, post, station, station house, stockade


فارسی به عربی

برید

مترادف و متضاد

post of duty (اسم)
پاسگاه

پست


برج‌دیده‌بانی، دیده‌بانگاه، قراولگاه


۱. پست
۲. برجدیدهبانی، دیدهبانگاه، قراولگاه


فرهنگ فارسی

محل پاس، جای پاسبان، محل زیرنظرومراقبت
( اسم ) ۱- جای پاسبانان جای دیده بانان. ۲- جایگاه پاس پست قراولی محلی که تحت مراقبت ماموران نظامی یا پاسبانان شهربانی است .
جای پاسبانان جای دیده بانان

فرهنگ معین

(اِمر. ) ۱ - جای نگهبانی . ۲ - محل استقرار نیروهای انتظامی .

لغت نامه دهخدا

پاسگاه. ( اِ مرکب ) جای پاسبانان. جای دیده بانان :
فرود آمدند از دو جانب سپاه
یزکها نشاندند بر پاسگاه.
نظامی.

فرهنگ عمید

۱. محل پاس.
۲. جای پاسبان.
۳. (نظامی ) مکانی برای کنترل تردد که زیر نظر و مراقبت مٲمور نظامی اداره می شود.

پیشنهاد کاربران

جای کار قوای امنیتی، به گونه نمونه پاسگاه پلیس


کلمات دیگر: