کلمه جو
صفحه اصلی

اتش فشانی

فارسی به انگلیسی

volcanic, volcanic action, eruption, igneous, volcanic, volcanlc(sction)

مترادف و متضاد

plutonian (صفت)
دوزخی، اتش فشانی

igneous (صفت)
اتشین، اذرین، محترقه، اتش دار، اتش فشانی

volcanic (صفت)
انفجاری، اتش فشانی

plutonic (صفت)
اذرین، اتش فشانی

فرهنگ فارسی

( آتش فشانی ) فعل آتش فشان
( آتشفشانی ) ۱ - افشاندن آتش . ۲ - وضع حالت و عمل کوهی آتشفشان بیرون ریختن و پرتاب کردن و مواد مذاب از دهان. کوهی آتشفشان .

لغت نامه دهخدا

( آتش فشانی ) آتش فشانی. [ ت َ ف َ / ف ِ ] ( حامص مرکب ) فعل آتش فشان.

فرهنگ عمید

( آتش فشانی ) ۱. افشاندن آتش.
۲. (زمین شناسی ) عمل یا حالت کوه آتش فشان هنگامی که مواد گداخته از دهانۀ آن بیرون می آید.

فرهنگستان زبان و ادب

آتشفشانی
{volcanic} [زمین شناسی] مربوط به فعالیت یا ساختار یا گونه های سنگ های آتشفشان
{volcanism/ vulcanism} [زمین شناسی] ← آتشفشان خیزی


کلمات دیگر: